به نظرم نام اين وبلاگ را مي گذاشتيد «از خود بيگانگي فرزندي» يا فرنگي اش: «اليناسيون فرزندي»، با مسماتر بود. گويا دنيا را آب ببرد، شما را سحر مي برد و خوشايندي ها و ناخوشايندي هايش. ببخشيد، نيمه شبي آمدم اينجا و ديدم از پس اينهمه مراقبت و كمر خم شده در زير پست هاي زودهنگام و نامعمول، باز هم سرمايش داده ايد، كمي عصبي و پرخاشگر شدم
3 comments:
به نظرم نام اين وبلاگ را مي گذاشتيد «از خود بيگانگي فرزندي» يا فرنگي اش: «اليناسيون فرزندي»، با مسماتر بود. گويا دنيا را آب ببرد، شما را سحر مي برد و خوشايندي ها و ناخوشايندي هايش. ببخشيد، نيمه شبي آمدم اينجا و ديدم از پس اينهمه مراقبت و كمر خم شده در زير پست هاي زودهنگام و نامعمول، باز هم سرمايش داده ايد، كمي عصبي و پرخاشگر شدم
به به
چه دختری چه نازی
مبارک است آقا.
حالا می آئی و آدرسش را سر راه پسر مان قرار میدهی خلوت خلوتی
اون وقت ما توی وبلاگ خودت دنبالش میگردیم!
وهمه اش را خواندم. جالب و خواندنی بود.ادامه بده
Post a Comment