تلوزیون روشن بود و برنامه ای را می دیدم. سحر یک سی دی آورد که: برام ببیی بذار!
shaun the sheep محبوب ترین کارتون سحر است و از تماشایش خسته نمی شود.
گفتم: باشه! ولی بذار اول این برنامه رو ببینم بعد.
قبول کرد و نشست کنارم. نیم ساعتی طول کشید تا تیتراژ پایانی برنامه برسد. گفت: حالا برام ببیی بذار. گفتیم می خوای تو کامپیوتر ببینی؟
نه! تو تلوزیون.
شرمنده ی اخلاقش شدم.