Wednesday, January 26, 2011

الکی





   خنده‌ی الکی از بدآموزی‌های عکاس مهدکودک است. هر سال مدیر مهد کودک  مبلغی حدود 60 هزار تومن برای فیلم و عکس تعیین می‌کند که البته اختیاری است. این عکس‌ها و فیلم‌هایی  که تا حالا داده‌اند از نظر کیفیت و کمیت که به نظرم ارزشی ندارند. تنها دلیلی که  این هزینه را پرداخت می‌کنیم این است که یک وقت در مهدکودک دل دخترمان نسوزد که چرا ازش عکس و فیلم  نمی‌گیرند.
هرچند این طور هم نیست که این هزینه بی فایده باشد. دست کم دو بار در برنامه‌ی کودک شبکه اصفهان شعر خوانده  ولی فایده اصلی همین –به قول خودش- خنده‌ الکی است. به قول رایج باید تعارف را کنار گذاشت و واقعیت‌ها را دید! زیبایی هدف خلقت نیست. بالاخره هر آدمی باید بلد باشد الکی لب‌خند بزند. این لب‌خند الکی قشنگ نیست ولی  یکی از تکنیک‌های لازم زندگی و معاشرت است و خوش‌بختانه سحر این را از برنامه‌های عکاسی مهدکودک یاد گرفت و این بار سنگین را از روی وجدان  بابا و مامان برداشت. کم‌کم ظرافت‌های لازم این فن را هم می‌آموزد و حتا  آن قدر یاد گرفته که الکی بلند بخندد.

Sunday, January 16, 2011

آفرینش



چند روز پیش یک مجموعه کتاب هدیه گرفت. یک دور همهی کتابها را برایش خواندیم گاهی هم خودش ادای خواندن در میآورد . کتابها را ورق میزد و شعرهای بیربط و بیقافیهای میخواند که حتا بعضی کلمههایش بی معنی بودند.
-   اشتباه خوندی. بیا من برات بخونم...خواهر من یه گل داره/ توی گلش زنبور داره...
-  بابا! این جوری نخون! بیا با هم اشتباه بخونیم.

 و این طوری شد که متن را رها کردیم و سرخوشی و اشتباه و  آفرینش آغاز شد.