Saturday, April 12, 2008

اولین پست سحر


سحر در بغل بابا نشسته بود و هی دستش را می‌زد روی صفحه کلید. دیدم بد نیست مزاحمش نشوم و بگذارم به کارش برسد.
:)


ثطسز،ضض ب ر11بلغشضسد دز ر ررذسطرفد ی6عئثسعحجگک5555555555555555555555555555555قف ذنئةـ 12رغ صصصصصصصصصصصصصصصص89هنو9هعََ!2س هطظ مک35 مک35 مکموه 0ع8 زرررررررررررررئ 6