Thursday, July 12, 2012

صبح



- اومدی؟ سحر بیاااا دیگه دیر شد.
-الان میام.
 زود باش دیگه دیرم شد. چی کار می کنی؟
الان میام صبر کن.
...
زیادی معطل شدم و دست آخر کفشم را در آوردم و رفتم ببینم چه میکند؟ جلوی آینه ایستاده بود و با دقت موهایش را شانه میکرد. آهسته برگشتم و صدا زدم بیا دیگه! کار دارم...
-هی نگو کار دارم. الان میام…

No comments: