Monday, July 2, 2012

یعنی چند روز دیگه؟


رفته خانه‌ی خاله‌اش لنگر انداخته این بی وفا. دل‌‌مان تنگ شده و خیال برگشتن ندارد. با دختر خاله‌اش رفته مدرسه کارنامه گرفته و با پسر خاله رفته تاتر و خلاصه این ور و آن ور.
گویا علاقمند است چند روز دیگر هم مهمان خاله باشد. دستش را باز کرده، نگاهی به انگشت‌هایش کرده  و احتمالن کمی محاسبه‌ی ذهنی هم انجام داده و سرانجام  انگشت شست‌اش را نشان داده که : اینجا می‌رم خونه‌مون!

No comments: