Thursday, May 17, 2012

علی اصغر





بابا حقته حرف بدیه!
جدی؟
آره علی اصغر به طاها گفت: حقته حقته فردا شبم عقدته مورچه کمربندته. حرف بدیه مگه نه؟
آره خب .
بابا  یه شعر جدید. حسن یک حسن دو حسن سه حسن بشقاب پرنده حسن نوکر بنده حسن چرا نمی خنده ...
اینا چیه دیگه؟ خوب نیست.
این که شعره حرف بد نیست. شعر که حرف بد نیست! علی اصغر گفت.

ماجراهای این علی اصغر  مفصل تر از این دو مورد است. مامان سحر مامان علی اصغر را می شناسد و مطمئن است که خانواده محترمی هستند و از حرفهایی که سحر از علی اصغر نقل می کند متعجب می شود. نمی دانیم واقعن این کارها و حرف ها از علی اصغر صادر می شود یا این که سحر علی اصغر را ظرفی برای همه حرفها و کارهای  +6 سال فرض کرده و هر آموخته ی مشکوک و غیررسمی  را  منتسب به علی اصغر می کند.

No comments: