Friday, May 27, 2011

در ضمن



سحر هنوز جک نگفته و نمی دونه چیه.

2 comments:

ق said...

ضعیف عمل کرده در این مورد. خواهرزاده ی من در پنج سالگی جک می گفت. چندتا جوک هاش رو باید تعریف کنم. یکیش اینه:
یه بار یه مرغه می ره مغازه خرید کنه جوجه ش رو نمی بره

شهره said...

سلام
خوبین؟
خواستم بگم بد نیست جک گفتن رو امتحان کنین
ما چند وقتیه که وقتی زیاد مجبوریم تو ماشین باشیم مثلا تو راه سفر با کیمیا برای هم جک تعریف می کنیم
یکی از بازی های مورد علاقشه و حسابی نوبت رو هم رعایت می کنه و به هر کسی هم می گه کدوم جک رو باید تعریف کنه

شروع ماجرا هم کاملا اتفاقی بود
یه بار به جاروبرقی نگاه کرد و گفت جارو برقی مون از بس آشغال خورده دلش درد گرفته و من حسابی به این حرفش خندیدیم
خیلی از این موضوع که تونسته من رو این قدر بخندونه خوشش اومد و این طوری جک گفتن شد یکی از بازی های مورد علاقه اش