Thursday, March 5, 2009

هوا سرد است

چند پسربچه‌ی 7-8 ساله در پارک روبه‌روی خانه فوتبال بازي مي‌کردند. سحر از همان دور که ديدشان از خوشحالي جيغ کشيد و دويد طرف‌شان. بازي‌شان را به هم زد. پي توپ مي‌دويد و براي هم‌تيمي‌هايش ابراز احساسات مي‌کرد. طفلکي‌ها مجبور بودند حتما به سحر هم پاس بدهند وگرنه سرشان داد مي‌زد. بالاخره هم تسليم شدند و سحر شد کاپيتان هر دو تيم. کلي خوش گذراند.
متاسفانه سحر در فصل سرد سال راه افتاد و بازيگوشي‌اش را شروع کرد. براي همين هم از نظر بازي در پارک‌ها و فضاهاي باز به طور جدي کمبود دارد.

No comments: