اولین کلمهی معنیدار سحر ماما بود. زود یاد گرفت و زیاد تکرار کرد. سپس کمی از اصوات ما را یاد گرفت چیزهایی مثل بررر، آقون و...بعد سرانجام روزی رسید که تمام زحمات شبانهروزی و تمرینات خستگیناپذیر و کلاسهای خصوصی بیوقفهی بابای سحر نتیجه داد و سحر گفت: بابا!
اما برای سومین کلمهی معنیدار سحر، کسی زحمتی نکشید. تلفنی حرف می زدم. تلفن همراهم خط نمیداد و ناچار بودم مرتب از برقرار خط ارتباطی مطمئن شوم. بعد از پایان گفتوگو سحر دستش را برای گرفتن گوشی تلفن دراز کرد. تلفن همراه برای بچهها ضرر دارد ولی ناچار شدیم گوشی را دستش بدهیم. گوشی را گذاشت دم گوشش و گفت: الو!
برایش یک تلفن همراه اسباببازی خریدیم. گاهی به نظرمیآید واقعا دارد تلفن میزند. برایش یک ارگ کوچک اسباب بازی خریدیم. آن را هم میگذارد دم گوشش و هی میگوید: الو!
اما برای سومین کلمهی معنیدار سحر، کسی زحمتی نکشید. تلفنی حرف می زدم. تلفن همراهم خط نمیداد و ناچار بودم مرتب از برقرار خط ارتباطی مطمئن شوم. بعد از پایان گفتوگو سحر دستش را برای گرفتن گوشی تلفن دراز کرد. تلفن همراه برای بچهها ضرر دارد ولی ناچار شدیم گوشی را دستش بدهیم. گوشی را گذاشت دم گوشش و گفت: الو!
برایش یک تلفن همراه اسباببازی خریدیم. گاهی به نظرمیآید واقعا دارد تلفن میزند. برایش یک ارگ کوچک اسباب بازی خریدیم. آن را هم میگذارد دم گوشش و هی میگوید: الو!
No comments:
Post a Comment