سحر هنوز همان یک کیلویی را که کم داشت کم دارد. دکتر گفت جای نگرانی نیست. می گویند کمی ریزه است.
از اواخر اسفند رفتیم دنبال مهدکودک. تقریبا تمام خانم های مدیر اول گفتند این خیلی کوچیکه و قبول نمی کنند. ولی تا رویش را برمی گرداند و نگاهشان می کرد و می خندید، نظرشان عوض می شد. بد دلبری می کند این کوچولو. می گویند بچه ها در مهد کودک زیاد مریض می شوند مخصوصا دریکی دو ماه اول. سراغی هم از پرستارانی که در خانه از بچه ها نگهداری می کنند گرفتیم. به واسطه دوستی با یکی از شرکت های فعال در این موارد آشنا شدیم. آقای مدیر گفت با ماهی 120 هزار تومان یک پرستار مطمئن می فرستد که تا ساعت 1 ظهر از سحر پرستاری کند و اگر قرار باشد کارهای خانه را هم انجام دهد می شود 150 هزار تومان. خانم همسایه تا فهمید پیشنهاد کرد که خودش سحر را نگه دارد. گفت این جوری بی آن که نیازی باشد از خانه بیرون رود کمی پول در می آورد و هم سحر را خیلی دوست دارد. پیشنهاد خوبی است. خیال ما هم راحت تر است. فعلا قرار شده به طور آزمایشی از پانزده فروردین شروع کند.
از اواخر اسفند رفتیم دنبال مهدکودک. تقریبا تمام خانم های مدیر اول گفتند این خیلی کوچیکه و قبول نمی کنند. ولی تا رویش را برمی گرداند و نگاهشان می کرد و می خندید، نظرشان عوض می شد. بد دلبری می کند این کوچولو. می گویند بچه ها در مهد کودک زیاد مریض می شوند مخصوصا دریکی دو ماه اول. سراغی هم از پرستارانی که در خانه از بچه ها نگهداری می کنند گرفتیم. به واسطه دوستی با یکی از شرکت های فعال در این موارد آشنا شدیم. آقای مدیر گفت با ماهی 120 هزار تومان یک پرستار مطمئن می فرستد که تا ساعت 1 ظهر از سحر پرستاری کند و اگر قرار باشد کارهای خانه را هم انجام دهد می شود 150 هزار تومان. خانم همسایه تا فهمید پیشنهاد کرد که خودش سحر را نگه دارد. گفت این جوری بی آن که نیازی باشد از خانه بیرون رود کمی پول در می آورد و هم سحر را خیلی دوست دارد. پیشنهاد خوبی است. خیال ما هم راحت تر است. فعلا قرار شده به طور آزمایشی از پانزده فروردین شروع کند.
No comments:
Post a Comment