Sunday, January 6, 2008

سحر می‌خندد

مامان سحر گفت که از رادیو شنیده که اگر بچه تا 4 ماهگی لب‌‌خند اجتماعی نزند، باید حتما به دکتر مراجعه کرد .
مشکل دختر ما این است که مخصوصا این روزها زیادی لب‌خند اجتماعی می‌زند. این جوری می‌شود که در مهمانی‌ها دخترمان را می‌برند و دست به دست می‌چرخانند تا برای‌شان لب‌خند اجتماعی بزند.
و این در حالی است که عبارت «لب‌خند اجتماعی» از آن وصله‌هایی است که به سحر و هیچ بچه‌ی دیگری نمی‌چسبد. لب‌خند اجتماعی یک چیزی باید باشد در مایه‌های شادی کردن فوتبالیست‌های این دوره و زمانه. یکی سلام نظامی می‌دهد، یکی پشتک می‌زند، یکی ادای هواپیما را در می‌آورد، یکی میله‌ی پرچم کنار زمین را می‌چسبد و یک انگشتش را توی دماغش می‌کند، آن یکی دندان‌هایش را نشان می‌دهد و گوشش را تکان می‌دهد و با مشت توی شکم هم‌تیمی‌اش می‌زند و الی آخر. این فوتبالیست ها هر وقت خوشحالند -که معنی اش این است که گل زده اند- از این اداها در می‌آورند و بارها و بارها تکرارش می‌کنند لابد تا همه متوجه خاص بودن و منحصر به فرد بودنشان بشوند. لابد برای این که تا مدت بیشتری در یادها بمانند و... و این است حال ما تا حدودی. و این در حالی است که عبارت لبخند اجتماعی از آن وصله‌هایی است که به بچه‌های ما نمی‌چسبد. آن‌ها به سادگی لبخند می‌زنند.

1 comment:

Anonymous said...

سلام
خوب است که مینویسی برای دخترت
اما فکر میکردم بیشتر از این ها می نویسی.
روی گل اش را برایم ببوس