Wednesday, April 10, 2013

انتخاب مدرسه




صبح  سه نفری نشستیم توی ماشین و راه افتادیم مدرسه بپسندیم. اولین مدرسه‌ای که رسیدیم تازه زنگ تفریح تمام شده بود و ناظم‌های مدرسه سعی می‌کردند هر طور شده دختربچه ها را بفرستند سر کلاس. سحر کمی ترسیده بود و حتا  پیشنهاد کرد مدرسه نرود. وضع مدرسه‌های بعدی به‌تر بود. در یکی از مدرسه‌ها بچه‌ها  لباس‌های زیبایی به تن داشتند و به شادی بازی می‌کردند و سحر هم در تصمیم صبح‌اش تجدید نظر کرد.
 امروز فقط به مدرسه‌های دولتی سر زدیم و فعلن تصمیمی برای مدرسه‌های غیرانتفاعی نداریم. شایع است که مدرسه‌های غیرانتتفاعی بر خلاف انتظار کیفیت آموزشی پایین‌تری دارند. جمعیت کلاس‌ها در دولتی و خصوصی یکی است. مدارس خصوصی کلاس‌های کم‌تر و در نتیجه جمعیت کم‌تری دارند و شاید برای بچه‌ها راحت‌تر باشد که به  مدرسه‌ای  شبیه به خانه بروند تا  یک مدرسه بزرگ و پر از دانش آموز. ولی خب فعلن تصمیم ما این است که برود مدرسه دولتی.
 خانم ناظم گفت باید تا اردیبهشت صبر کنیم و دوبار خیلی محترمانه یادآوری کرد چون خانه ما در محدوده‌ی مدرسه نیست و هیچ کدام‌مان هم معلم نیستیم با شرایط خاصی ثبت‌نام می‌کننند. منظورش را فهمیدم و لازم نبود برای بار سوم با لب‌خند حرفش را تکرار کند. مرغ همسایه همیشه غاز است!  مدرسه‌های نزدیک خانه را هم سر زدیم. مدیرهای دبستان‌ها کمی مردداند و نمی‌دانند سال تحصیلی آینده مدرسه‌شان چه طور می‌شود. دبستان شش سال شده و تصمیم گرفته‌اند دبستان‌ها را دو قسمت کنند. قسمت اول کلاس اول تا سوم و قسمت دوم کلاس چهارم تا ششم. مدیرهای دبستان‌ها منتظر تصمیم آموزش و پروش هستند که اول تا سوم را بنویسند یا چهارم تا ششم را.
تفاوت مهمی که در مدرسه‌ها می‌بینم سرویس است. الان دیگر همه‌ی مدرسه‌ها سرویس رفت و آمد دارند و ظهر تعداد زیادی تاکسی کنار مدرسه منتظرند  و حتا روی دیوار شماره‌ی پارکینگ دارند. معاون یکی از دبستان‌ها با یک جور افتخاری می‌گفت 60 تا سرویس دارند! البته ما هم با سرویس مدرسه می‌رفتیم ولی آن وقت‌ها رایج نبود. حالا خیلی فراگیر شده.

No comments: