Saturday, November 17, 2012

نقش جهان



مشق شب‌اش این بود که کتاب قصه‌اش را ورق بزند و دور حرف «آ» خط بکشد. در آستانه‌ی تجربه‌ی بزرگ‌ترین، درخشان‌ترین، هیجان‌انگیزترین  میراث آدم‌ها. از این بهتر چیزی نبوده. حالا سحر در آستانه‌ی سرزمین عجایب است. هی دختر! چه جوری حالی‌ات کنم که دنیا قرار است تازه شگفت‌انگیز شود. جهان در میلیون ضرب می‌شود، اوووووو چه می‌فهمی چه خبر است!
برایت سهم بزرگی از بهترین نوشته‌های آدم‌ها را آرزو می‌کنم.   

Thursday, November 15, 2012

لب‌خند

 یک تعدادی غلط های رایج دارد به پرنده می گوید کبوتر. هر وقت می گوید کبوتر منظورش پرنده است. به لاکپشت های نینجا هم می گوید لاکپشت های اینجا و " ای ایران ای مرز برگهر"را  ای مرز کرگهر  و...

Saturday, November 10, 2012

روز جهانی بزرگداشت بچه دستتو بیرون نبر!



غروب با هم می‌آمدیم، من پیاده، سحر با دوچرخه. طبق معمول هم در سبد جلوی دوچرخه‌اش دو تا عروسک گذاشته بود.
با عروسک‌ها حرف می‌زد. می‌گفت: فیل شیطون چند بار بگم دستتو بیرون نبر؟ ماشین می‌زنه به دستت می شکنه. ببین گربه چه دختر خوبیه! اصلن دستشو بیرون نمی‌بره...
*
بعله! این" دستتو بیرون نبر" را باید جزو میراث بشر که سینه به سینه منتقل می‌شود توی یونسکویی، سازمان مللی،  جایی  ثبت کرد و چه بسا حق است یک روز را به نام‌اش بنامند. ما فعلن همین جا ثبت‌اش می‌کنیم کسی یادش نرود تا بعد.


با همین موضوع: بچه!

Monday, November 5, 2012

چکمه های زرشکی



امشب زیر یک باران پاییزی یک جفت چکمه‌ی زرشکی خریدیم  و کفش‌های تابستانی‌اش را کنار گذاشتیم. در مقایسه با مدتی قبل که کفش‌های تابستانی‌اش را خریدیم قیمت‌ها خیلی زیاد‌تر شده بودند و فروشنده‌ها هم انگار روی‌شان نمی‌شد قیمت‌های‌شان را بگویند! کاش فقط قیمت‌ها زیاد می‌شد و این قدر آدم به اتهامات عجیب و غریب در زندان و اعتصاب غذا و مصیبت  نبودند. نظر خودش از اول چکمه‌هایی بود که دورشان خز داشته باشند ولی این‌ها را هم خیلی دوست داشت و وقتی کمی خاکی شدند ناراحت شد. تا به خانه برگشتیم خودش رفته بود سر جا کفشی و واکس مشکی را برداشته بود و مشغول شده بود...
یک جفت چکمه‌ی زرشکی خریدیم گرچه الان دیگر نمی‌شود گفت هنوز کاملن زرشکی‌اند.  

Friday, November 2, 2012

چند کلمه از این روزها

با مجید در خانه ی بابا بزرگ بابا.

 کلمه‌های جدید و قلنبه سلنبه‌ای در حرف‌هایش می‌گوید. نظر می‌دهد، گاهی یکی دو جمله به انگلیسی هم می‌پراند. راه هم که می‌رود، می‌رقصد، می‌پرد، می‌چرخد، می‌خواند.