Saturday, April 9, 2011

با چیا زمستونو سر می کنه؟



اسکناس‌های عیدی را لوله کرده بود و همه جا با خودش می‌برد. این طور هم نبوده که  فقط به  لهجه‌ی اصفهانی قانع شده باشد، اهل پس انداز هم هست! 
در مقایسه با استغنای شبه عرفانی عید پارسال ( فرزند آدم) این پول دوستی موقتی امسال  یعنی یک سال گذشته است. یک سال شنیدن حرف‌های بچه‌های مهد کودک، دیدن برنامه‌های کودک، زل زدن به  بابا و مامان که از دستگاه خودپرداز اسکناس می‌گیرند و چیزهای دیگر.
تا حالا فقط یک لایحه برای عیدی‌هایش ارایه کرده. از همان اولین اسکناس عیدی اعلام کرده است که می‌خواهد نوشمک بخرد، نوشمک زیاد.  نوشمک زیاد؟ یعنی چه قدر زیاد؟ شاید بیافتد در کار تجارت نوشمک و  با استفاده از  رانت‌های دولتی از بنادر غیر رسمی نوشمک‌های خارجی  و تاریخ مصرف گذشته را وارد کند و بشود سلطان نوشمک ایران.  هنوز زود است.  باید چند سال دیگر در میان ما زندگی کند، تلوزیون ببیند، روزنامه بخواند ، مدرسه برود و فرهنگ مردم را جذب کند.  پدر و مادر نیستند که بچه را تربیت می‌کنند یا دست کم  اهمیت‌شان به حدی که تصور می‌شود نیست. برنامه‌ی کودک می‌دید، چند نفر نقشه می‌کشیدند پول‌ها و طلاهای مرد ساده‌دلی را بدزدند.
*
شاید برایش حسابی باز کردیم تا دوست و آشنا و فامیل بتوانند در سال‌های بعد بی عذر و بهانه‌های واهی عیدی‌های‌شان را از هر جای ایران و بلکه هم جهان به آن حساب  واریز نمایند. این طوری می‌تواند وقتی بوی عیدی فرهاد را گوش می‌کند –بعید است با این وضع منجمد سرزمین مادری تا آن وقت کسی دل و دماغی داشته باشد یک  ترانه‌ی  دیگر برای نوستالژی دم عید  اختراع کند- خلاصه می‌تواند  خیلی شیک و اینترنتی حساب بانکی‌اش را چک کند و  مثل نسل‌های پیشین  با بوی اسکناس تا نخورده‌ و گل محمدی که خشک شده لای کتاب  ، زمستان را سر کند.


No comments: