Sunday, January 16, 2011

آفرینش



چند روز پیش یک مجموعه کتاب هدیه گرفت. یک دور همهی کتابها را برایش خواندیم گاهی هم خودش ادای خواندن در میآورد . کتابها را ورق میزد و شعرهای بیربط و بیقافیهای میخواند که حتا بعضی کلمههایش بی معنی بودند.
-   اشتباه خوندی. بیا من برات بخونم...خواهر من یه گل داره/ توی گلش زنبور داره...
-  بابا! این جوری نخون! بیا با هم اشتباه بخونیم.

 و این طوری شد که متن را رها کردیم و سرخوشی و اشتباه و  آفرینش آغاز شد.

No comments: