Saturday, April 12, 2008

اولین پست سحر


سحر در بغل بابا نشسته بود و هی دستش را می‌زد روی صفحه کلید. دیدم بد نیست مزاحمش نشوم و بگذارم به کارش برسد.
:)


ثطسز،ضض ب ر11بلغشضسد دز ر ررذسطرفد ی6عئثسعحجگک5555555555555555555555555555555قف ذنئةـ 12رغ صصصصصصصصصصصصصصصص89هنو9هعََ!2س هطظ مک35 مک35 مکموه 0ع8 زرررررررررررررئ 6

4 comments:

Anonymous said...

معلوم نیست این بچه چرا انقدر ملتمسانه زری جون رو صدا می کنه. سوال اینه که حقوق کودک رعایت می شه اونجا؟

Anonymous said...

هورا سحر..

Anonymous said...

ان ا نتانثصقصخثعقخ صغقهعفغثق ذتیسذزبدسیردرسیدذربدثصفهغف هعصثقغفهصثقبناب نیالنتیبالنتانتلانثتقانتثقفغثعهق غفهعثق ثمننتلفمثهفثح فخثع یتلبستالشحضجخثضجخثحضهقحثصهحخص صثقثهحف ثهحثقحخه ثلیتبلستیلب یاسلبیسلاتبلستالبثتقالفتاثقلفاتثقتافلتثاقلتا لبتا یستبلتیسانهف اثقنافنثتقانان بانسیا بن انن
ضتضصلث هع2غ هع2غ3ث لاتض لتضلصتثالضصتاثغ2ه3عث 2غ3هث صبلاقف ث4هعتیسب لتسی لتبسیلتلصتثالنثصنا صث نتانتثص

نمايندگي سيدل said...

良いテキスト