سحر هنوز پول را نمیشناسد. چند بار هم تلاش کردهایم ولی فایدهای نداشته. امروز مامانش دوهزارتومن داد که برای خودش از فروشگاه مدرسه چیزی بخرد. خریده بود. پرسیدیم چه قدر شد؟ نمیدانست. باقی پول؟ آن را هم نمیدانست! بچههایی را میشناسم که خیلی دقیق پولها و اسکناسها را میشناسند و در سنین کم هم برای خودشان کلی مهندسی پول میکنند.
خودمان هم این مشکل را داریم. خیلی وقتها نمیدانیم چه قدر برای چیزی پول دادهایم و با این که قطعن پولدار هم حساب نمیشویم، در مقایسه با بسیاری از اطرافیان راحت از پول میگذریم. نمیشود گفت این بی توجهی حسنی به حساب میآید. شاید نتیجه و نشانهی این است که زندگی بر ما واقعن سخت نگرفته و حسابمان سالهاست بحرانی نشده.
حتا با این استاندارد باز هم به نظرم سحر خیلی عقب است. از طرفی کمی برای بچههای الان سختتر است. زمان ما پولها یک تومنی و دو تومنی و نهایتن پنج تومنی و بیست تومنی بود و راحت میشد حسابشان را نگه داشت. حالا بچهها باید مخارج بالای هزار تومن را محاسبه کنند و ریاضیات پیشرفتهتر و اعداد بیشتری لازم دارند.
No comments:
Post a Comment