تنها وقتی که سحر به راحتی حاضر میشود از برنامه کودک به نفع بابا صرف نظر کند، یکی از برنامه های بی بی سی است به اسم تخت گاز. با هم تلوزیون می بینیم و سحر هم کلی می خندد. خیلی خوش می گذرد. حتا سحر هم تخت گاز انگلیسی را به تخت گاز آمریکا ترجیح میدهد.
امروز می خواست رانندگی یادش بدهم. وعده آینده را دادم که بزرگتر شود و پایش به پدال ها برسد. گفت حالا یه کمی یادم بده!
بوق را که قبلن هم بلد بود. روشن کردن ماشین را هم از مامان یاد گرفته بود. چراغ ها را یاد گرفت و برفپاکن و راهنما زدن و این چیزها. بعد گفت یعنی تو پسر من بودی من داشتم رانندگی می کردم تو با من حرف زدی و حواسم پرت شد و تصادف کردیم و...هیچی دیگه تصادف هم کردیم!
No comments:
Post a Comment