Saturday, September 22, 2012



پشت پنجره‌ی من هنوز گاهی خود پنج ساله‌ام می‌آید و بیرون را نگاه می‌کند. خاطرات بی اهمیتی که ثبت شده‌اند. سی و دو سال از آن پنج سالگی گذشته و حالا سحر در پنج سالگی است. برای من سن شگفت‌انگیزی بود و اولین تصاویر شفاف ثبت شده در خاطره‌ام از آن سال‌هاست.
 در زندگی یک جور بی‌هودگی شگفت‌انگیزی است. هر چه فکرش را می‌کنم می‌بینم ما باید بیش‌تر به سفر برویم بیش‌تر و دورتر و طولانی‌تر و سبک‌تر.

No comments: