کاشان قمصر
کارش شده بود که جیغ زنان از یک سوی صحن بدود به سوی دیگر و برگردد. معمولن در هر دور یکی دو تا از بچه های مودبی که قبلن کنار والدین شان آرام گرفته بودند همراهش می شدند. این طوری می شد که مدتی بعد تعداد زیادی از بچهها صحن جمهوری را با جیغ و فریاد در مینوردیدند. خوشبختانه در حرم امام رضا کسی کاری به کار بچه ها ندارد و میتوانند هر چه دلشان خواست بدوند و خوش بگذرانند و مزاحم مومنین شوند. این امتیاز بچهها رشک برانگیز است. در باع فین هم سحربه جای این که مثل بقیه از پیادهروها بیاید ترجیح داد از همان اول همهی راه را از توی جریان زلال آب و روی کاشیهای فیروزهای کف جویها بیاید و حسابی خنک شود . همهی حوضها را امتحان کرد و نتیجهاش این شد که وقتی بیرون میآمدیم بیشتر بچهها توی آب بودند و سحر ، سر تا پا خیس و آبچکان رو سر بابا می زد که: بریم آب بازی. بات قهرم! آب بازیییییییییی
قبول که وزنش کم است و لاغر و ریزه میزه است ولی این بچه از نشاط و شادابی وبازیگوشی مختصری بیشتر دارد.
1 comment:
حالا هی ازش تعریف کن برای ما ندیدهها. ببین بعدا خدا چه جوری عقوبتت کنه
Post a Comment