مدتی است که متوجه شدهایم خواب میبیند. در خواب گاهی اعتراض میکند و گاهی احتمالن میترسد. شاید خواب میبیند که تنهاست چون تا صدای مامانش را میشنود آرام میشود.
*
جز بازیهای گفت و گویی مثل عمو زنجیرباف که خیلی دوست دارد، یک بازی اختصاصی مبتنی بر دیالوگ هم داریم که این جوری است
سحر: خولا میخوام --- خولا همان شکلات است
بابا/ مامان: خولا میخرم برات.
سحر: پسته میخوام
پسته میخرم برات.
بروباپوف میخوام
بروباپوف میخرم برات
بررردودود باگا بوتو میخوام
بروو دو باگاگا بوتو میخرم برات
به این ترتیب سحر هی کلمات عجیب و غریب درست میکند و میخواهد و ما باید همان را تکرار کنیم و وعدهی خریدش را بدهیم. البته شکلات و پسته معمولن ترجیعبند این بازی است که هر از گاهی ما را به دنیای چیزهای واقعی باز میگرداند. اگر هم به جای میخرم برات چیز دیگری بگوییم قبول نیست.
*اطلاع ثانوی
وضع غذا خوردنش خیلی بهتر شده و مدتی است که سرما هم نخورده لذا اعصاب مصاب ما مدتی است که برقرار شده است.
4 comments:
خوش به حالتان. ما که کلا بی خیال غذا خوردنش شدیم و تنها هر موقع خودش اصرار کنه بهش میدیمو در نتیجه خیال ندارم سراغ منحنی رشدش برم. هرچند دکتر به زور از من خواست و دیدم که داره رشدشو کما فی السابق می کنه!
سلام
اميدوارم تا آخر سال سرما نخوره ...و اعصاب راحت برقرار باشه ...
بروو دو باگاگا بو چي ؟! "بروو دو باگاگا بو تو" يا "بروو دو باگاگا بو نو" ؟! علياني بخونه ميره ريشه لغتي اش را پيدا مي كنه و حالتو مي گيره
مااااااااااا ما ن من پييييييشت قربونت برم كه دلم يه ذره شده واسش
Post a Comment